همین لحظه همین ساعت همین ثانیهقد تموووم دنیاااا آرزو داشتم کنار بخاری و چسبیده به بخاری گرمم توی خانه ی خورشید دروازه شمرونم بودم با یه پتوی قهوه ای روی کله ام ...( البته بدون تمام مخلفات حال و روز اون سالها) , ...ادامه مطلب