ساسو (sasoo)

متن مرتبط با «خرداد های پاییزی» در سایت ساسو (sasoo) نوشته شده است

ننه و گربه های کوچه

  • ننه زیور چهل پنجاه سال پیش اونموقع ها که غذا دادن به گربه های محله دستاورد عظیمی انگاشته نمیشد و تجارت گربه و محصولاتش مد نشده بود و بچه های اون موقع که الان دارن مملکت رو میگردونن گربه های محله رو دار میزدن . این زن از همون غذای ساده ای که میخوردیم به تمام گربه های کوچه و پشت بوم غذا میداد و مهر می ورزید . تکه کلامش هم این بود که اینا خیلی گناه دارن گسنه شان بو زفان ندارن بئون .( خیلی حیوونکی اَن ، چون گشنه شون باشه نمیتونن حرف بزنن بگن) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سیرسیرک های تابستانهای شمال

  • شب یکشنبه به قصد قدم زدن به سالن اصلی و طبقه همکف بیمارستان رفتیم . پرنده پر نمیزد دو دور تا ته سالن رفتیم و برگشتیم . فقط جز دو نفر که رد شدند هیشکی نبود .بدجوری بیمارستان به این بزرگی ساکت بودجلوی در ورودی ایستگاه اتوبوس هست اتوبوس که اومد واقعا دوست داشتم بپرم بشینم توش برم خونه مون.یه سیرسیرکِ تنها جلوی پام پیدا شد، کمی سمت دمپایی های مشکیم اومد و بعد بدو بدو دور شد . دلم یهو قد یه عالم واسه صدای سیرسیرکهای تابستون حیاطمون شمال تنگ شد . پس سرچ زدم صدای سیرسیرک خانگی . بعد صداش توی سالن بزرگ بیمارستان پیچید بازوی همسر رو محکم گرفتم و سرمو گذاشتم روی دوشش گفتم : دلم واسه حیاطمون شمال واسه صدای سیرسیرکهاش تنگ شده .آهی کشید گفت : عزیییزم من هم . ما دلمون واسه خیلی چیرها اینجا تنگه . خیلی چیزهااا و آدمها بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این روزهای سلف آیسوله (خود دورماندن ،خود جداکردن)

  • از اعداد دیگه خوشم نمیاد ..از پاییزه که یه سری عدد بی جان ، شده اند مسئول شمارش جانهایی عزیز!صدوهفتاد ، هزارو خورده ای  و هفت هزار و اندی ...اعداد لعنتی ...قشنگ وسط یه فیلم سینمایی که در صد سال  پیش  , ...ادامه مطلب

  • زنبق های آبی دلفین های ایتالیا...

  • ‌...امروز از روزهای آفتابی و زیبای بهاری اینجا بود ...خبرهای دنیا اما قشنگ نبود ...اعداد اعداد لعنتی هی بیشتر و بیشتر میشد ...شهرهای بزرگ دنیا یکی یکی همه لاک دان و قرنطینه میشدند .  سیدنی ،ملبورن و ک, ...ادامه مطلب

  • کرونا فوران تنهایی زمین بود ...

  •  روح و روانمان خسته است از  اتفاقات پشت هم  و غمگنانه...هر روز صبح با استرس گوشیم رو روشن میکنم که لابد باز چیزی شده ...حالا هم این ویروسه که تو بگو دنیارو گرفته ... چیزی که با چشم دیده نمیشه بحرانی ج, ...ادامه مطلب

  • فریادهای مادر

  • ۱- داخلی ، اتاق شماره ۳۷ کالج گرینوقت استراحت بین کلاس زبان، وقتی رفتم سرگوشیم ، اولین ویدیو که باز شد فریادهای زنی بود که با تمام نیرو فریاد میزد: امیرحسین ، امیرحسینآنقدر سوزناک پسر از دست داده در ه, ...ادامه مطلب

  • از سرزمینهای شمالی

  • امشب یهو صدا زد :بدو ، بدو روباه توی حیاط یه روباه که پرنده ی‌گنده ای هم دهنش بود با سرعت داشت دور میشد...هوا بارونی بود ، یهو پرت شدم به دهه ی هفتاد شمسی شبهای گرم و بارونی توی شهر شمالی کوچیکمون همر, ...ادامه مطلب

  • خردادها

  • خردادها عجیبند  روزگار عجیبتر آدمها هم اتفاق ها نیز  بعضی اتفاقها می افتن که تو رشد کنی بعضی اتفاقهارو خودت به وجودش میاری اونا هم بزرگترت میکنن  اما فقط یه خورده مسیر لعنتی رشد بعضیا مثل من خیلییی طول میکشه  تا آخر عمر شاید  عمری دوباره برای من کله شق لازم است تا شاید از دیده ها و اتفاقات  درس بگیرم  اما مطمئنم باز زندگی ام  تکرار میشود  از دست خودم خسته شده ام  خسته  یک توقف طولانی میخواهم یک پیله  نیازمندم  یک اتاق تاریک  تا شاید در آن پیله تغییر شکل پیدا کنم  یا بمیرم     ,خرداد های پاییزی,خصوصیات خردادها,یارانه خردادها ...ادامه مطلب

  • مهر های خسته ی این سالها ...

  • کاش دیشبم کنار تو سر میشد با بوی کتابهای نو  وقتی داشتی با دقت و وسواس آنهارا برای من و داداش جلد میکردی . ومن برایت چسب نواری جدا میکردم  تو اسمم را روی کتابم می نوشتی  من از بوی ورقهای کتاب فارسی مست میشدم و غرق تماشای مهارتت در  چسب زدن جلدها.. تو قهرمان من بودی. کاش قد یک جلد کردن کتاب علوم می آمدی  خستگی در میکردیم تماام سالهای نبودنت را  مهربانم ...میدانم خسته تر از ما بودی  که رفتی ...  , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها