از سرزمینهای شمالی

ساخت وبلاگ

امشب یهو صدا زد :بدو ، بدو روباه 

توی حیاط یه روباه که پرنده ی‌گنده ای هم دهنش بود با سرعت داشت دور میشد...

هوا بارونی بود ، یهو پرت شدم به دهه ی هفتاد شمسی شبهای گرم و بارونی توی شهر شمالی کوچیکمون همراه مامان ، سریال ژاپنی از سرزمینهای شمالی رو میدیدم ..

هنوز عاشق  آهنگ جادوئیش و  ریزش آروم و قشنگ برف اون سریال هستم...

یادمه آرزو میکردم جای دختر دندون خرگوشی و موبلند با اون کلاه قشنگش بودم که هر شب توی برف و تاریکی روباهی نزدیکش میشد و دخترک بهش غذا میداد...

آه من و مامان چقد اون سریال رو دوست داشتیم ...

امشب نشستم و از توی یوتیوب قسمتهاییش رو دیدم ...

به یاد اون روزها ...

 

 

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 133 تاريخ : دوشنبه 30 دی 1398 ساعت: 22:46