ودینگ

ساخت وبلاگ
زمستون تموم شده  واینجا روزهای بیشتری آفتابی و دلرباست.

روز پانزدهم می  وقتی با تاج گل دست ساز خودم  توی خیابان کورن جلوی در رجیستر آفیس بودم هنوز انگار خواب بودم . کلا زمان داره تند تند میگذره و من حس میکنم توی یه کمای عمیق بیدار نشدنی ام .

متن های عقد رو از بین چند جمله ی پیشنهادی که داده بودن خودمون انتخاب کردیم 

  I ....take you, ______, to be my wife/husband

یک متن رو ما  میخوندیم یکی رو  عاقد.. یکی رو وقتی که حلقه هارو دست همدیگه میکردیم عاقد میخوند و ما تکرار کردیم .

روز آفتابیه قشنگی بود با اینکه جز دو شاهد کسی دیگه توی مراسم نبود اما واسم مهم هم نبود . 

تا رستورانی که جا گرفته بودیم و اسمش فلوریست بود و تماام تزئینات در و دیوارش با گل طراحی شده بود قدم زنان رفتیم تا پارک استریت . از زیر درختهای میوه ی پارک از روی رود آون وسط شهر از وسط ساختمونهای قدیمی و قشنگ رد شدیم تا رستوران . 

بعدش هم یه بستنی فروشی عاالی بستنی خوردیم و برگشتیم خونه .

به همین سادگی .

ولی من هنوز توی کمام 

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 135 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 15:50