یک صبح آذر برای میلاد

ساخت وبلاگ
بعد از رفتن مامان  

هر کدوم از فامیل که میره یک خالیه عمیق اون لحظه در وجودم حس میکنم . 

هرچی خودمو منقبض میکنم پر نمیشم ففط اشک سرریز میشه 

اشک و اشک و اشک 

حالا میفهمم عمر زیاد اصلا خوب نیست 

چون باید هی سالها خالیه خالی بشی 

و تمومی نداره 

میلاد, رفت ...

و من هزارها کیلومتر دور از فامیل  در یه صبح سرد و تاریک تنهایی اشک میریزم 

 

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 122 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 0:24