اهل آویشن و گشنیز

ساخت وبلاگ
....
هربار میدیدمت  تکرار کودکی های قشنگ  کوچه ی علیخانی بودی ،
اون حیاطهای باز و قلبهای گشاده .
عیدهای پول کاغذی و ماهی قرمز  و نون کاک  و پسته شاهرودی های شما و  طوبا ..
اول انقلاب و کمبود نفت و بخاری هیزمی ها .. شبهای دراز و بارونی زمستون وشب نشینی های گرم و تخمه شکوندن و انار خوردنها.
اون حوض سیمانی گنده وسط حیاطتتون و آبتنی تابستونا ..
تماشای بازی فوتبال ادم بزرگا از رو دیوار باشگاه چسبیده به حیاط پشتی‌ ...
همسایگی  و اون کوچه  و گپ وگفت از پنجره ی ما ...
تو واسم یادآور تموم بازیهای بچگی,  هفت سنگ ، گرگم به هوا و تیله بازی ها  با دختر پسرای همسایه بودی ..
پر ازمهربانی ، یه سالهایی توی بزرگیم میدونستی آش هایی که میپزی رو دوس دارم هر وقت درست میکردی  یه ظرف هم مخصوص من می آوردی ..
وقتی خیلی بچه بودم یادمه یخچالتونو که باز میکردم همیشه یه قالب  بزرگ حلوا شکری عقاب  بود واسه ناخونک زدن ، تو به شیرینی تموم اون روزهای برگشت ناپذیر  شور و شوق و آرامش و امنیت کودکی  بودی .. تو از نسل تکرار نشدنی تموم زنهای شمالی بودی که مهر و صداقتشون  از توی چشاشون واضح و شفاف به ادم منتقل میشد ..از جنس بهار بودی عاشق سرسبزی و رویش،  اهل گشنیز و شنبلیله و آویشن و نارنج .. بوی ننه زیور  و مامان  رو می دادی ...
امروز دو روزه چشماتو روی این دنیای فقط پرشده از خاطره،  آروووم بستی ..
و ما با حسرت ، همون  نزدیکیهای مامان،  شبیه یه گنج مخفیت کردیم ...
خاله بزرگه  قشنگ و مهربونم تا همیشه دلتنگت خواهم بود ... #بهمن۹۷

انگلیس
#

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 22 اسفند 1397 ساعت: 2:38