درخت آلوی همساده برگهاش دراومدن ...

ساخت وبلاگ

یکشنبه ظهره و من امروز سوپ جو درست کردم . همسر از صبح توی زیرزمین بازی بازی میکنه با قطعات سیمان و ماسه ..
هوا ابریه و خونه رو بوی شدید سنبلها  پر کرده ..
من واسه خودم از سوپ جو ریختم. و با نون پیتای گرم شده همینجور که  نشستم به سبزه های عدس نگاه میکنم ، نوش جان میکنم . 
 مروارید لینک امضایی رو فرستاده واسه نامه به پارلمان که مردم  امضا کنند، دولت زودتر مدرسه هارو تعطیل بکنه ...
بعدش رُزا زنگ زد، از خرید برمیگشت. میگفت من پَنیک کردم شدید  .
جوری که رفتم واسه پیرزن پیرمرد همساده  که هفتاد به بالان و امروز گفتن بیرون نیان از خونه، فقط دوتا آیتم بخرم الان میبینم سه تا کیسه پر خرید کردم ..
و هی سفارش میکرد مواظب خودتون باشید ..
میگفت رفتم فروشگاه وِیت رُز چندتا اسپری دِتُل خریدم  با اینکه سه تا خونه دارم .  بعد دائم  هم به بابای شما و پدر همسرتون و مامان و بابای خودم در ایران فکر میکنم . چون پیر و در معرض خطر بیشترن . 
میگفت :تا زنگ میزنم ایران مامان و  بابام باهم میگن : رزا رزا ما زنده ایم . خوبیم .
خلاصه بعدش زهرا از ایران تماس گرفت که خیلی مواظب خودتون باشید. کالج نرو ..
و اینکه جدی بگیر و چندنفر از فامیلهامون در اثر کرونا فوت شدند. 
منم یادم اومد که داداش دیشب گفت خانم طاهری همسایه ی سر کوچه ای دیروز فوت شد . اومدن خونه شونو ضدعفونی کردن .
ایمیلم رو چک میکنم ، نیک معلم کالج ایمیل زده : اگه خودتون یا اعضای خانواده تون حتی یک  تب دارید یا احساس میکنید حالتون خوب نیست دوشنبه  کلاس نیایید. و یک ایمیل بزنید و بگید که نمی آیید .
قطره های بارون  یکی در میان روی شیشه پنجره میشینه . سوپم رو خوردم . و دارم فکر میکنم  من فقط یک ژل کوچولوی ضدعفونی کننده ی دست دارم .و یک بسته ی دستمال دِتُل . 
آیا کافیه واسه سه ماه ؟ 

 

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 15:32