بوی نان محلی و کره ی تازه

ساخت وبلاگ

امروز از بحث شیوع ویروس کرونا در ایران پرت شدیم به انواع روبوسی آدمهای شهرمون شمال

و بعد من یاد روستای نوده که با ننه میرفتیم دیدن هم سن و سالها و دوستهاش افتادم .

که چقدر ماچ آبدار پیرزنهای روستا توی کوچه و خیابون و خونه سهم منِ الف بچه ی ریز و میزه میشد ...

اما از اون همه بوسه های آبدار که بعد پنج دقیقه جای خیسی و خنکاش  روی لپم هنوز  حس میشد..

آغوش های گرم اون پیرزنهای روستایی شمالی رو خوب به خاطر دارم..

آغوش های نرم و مهربان .. که وقتی بغلت میکردن میچسبوندنت به چادرشبشون که دور کمر و شکمشون همیشه پیچیده بود چه جادو داشت ..

انواع بوهای مهربان رو حس میکردم .. بعضیا از سر تنور می اومدن و اغوششون مخلوطی از بوی دود آتیش تنور و نون محلی پخته شده و خمیر میداد ..

گاهی  که  از  لته یا باغچه ی  سبزیجات بغل خونه شون میومدن خوشامدگویی  بغلشون بوی جعفری و گشنیز و ترتیزک میداد دستهاشون هم ...

یادمه ییلاق  با هر همسایه ی کوهستانی روبوسی میکردی بغلش بوی کشک محلی و کره ی تازه میداد...

دستهاشون بوی علفهایی که تازه در مزرعه وجین کرده بودند ...

امروز در سرم غوغایی از بوی آغوشهای پرمهر زنان شمالی بود ...

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 15:32