کاش یک چیزی از جنس انسان به بی نیازی ، و توان و ظرفیت ، بزرگی و گستردگی نیرویی که به اسم خدا مشناسیمش بود که فقط وقتهای گریه ها میرفتی بغلش بی هیچ سوالی، درخواستی اشکهای آدم رو تماشا میکرد، روی چشمهات دست میکشید دردت رو می فهمید بعد آرومت میکرد. و به زندگی بر میگشتی .
عجالتا من یه فیلم از موقعی که گریه ی آروم کردم با چشمهای سرخ و لبهای ورم کرده و صورت پفی و اشکهای روی گونه هام گرفتم واسه مواقعی که از عالم و آدم دلم میگیره و شر شر اشک میریزم تماشاش میکنم تا باهم گریه کنیم و همو بفهمیم و به هم حق بدیم و اشکهای همو پاک کنیم.
دیوونه هم خودتونید ساسو (sasoo)...
برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 122