یک فوریه ی دیگر

ساخت وبلاگ


سه سال پیش  توی همین  روزهای سرد و باد و بورانی فوریه بود که رسیدم این شهر و  تموم شهرهای اطراف رو گشتیم. اون دشتهای زمستونی اما سبز، دریا و ساحلی  خلوت که تموم روز باد شدیدی می وزید.
جاده های سبز پرباران روستایی با کلیساهای قدیمی و خونه های ویکتوریایی .
تموم وقت حس میکردم وسط سریالهای انگلیسی دو قرن پیش راه میرم با پوششی متفاوت.
حالا که به خاطر قرنطینه ملی جایی نمیریم این شبها چند تا سریال قرن نوزدهم انگلیسی که این قسمت از کشور ساخته شده رو دانلود کردم و شبی دو قسمت می‌بینیم .
وقتی ( بازیگر فیلم میگه: من عاشق مردی از سامِرسِت بودم ولی اون رفت با یه زن از گلاستِرشایر ازدواج کرد،‌ ) لبخند قشنگی روی لبهاش میشینه .
من فقط این مناطق رو دیدم اما او خصوصیات کلی مردم هرمنطقه رو میدونه.
 لبخندش آشناست  دقیقا شبیه وقتی که گوشه هایی از تصاویر سریال پایتخت رو بهش نشون دادم، شبیه لبخند آشنایی که وقتی لهجه ی نقی رو میشنوه یا مثلا آهنگ کتولی .
سالهای مهاجرت از یه عددی که رد میشه فک کنم همینشکلی میشه جایی هستی که هویت تو نیست اما  وجود داره و نمیتونی نادیده اش بگیری و بخش بزرگی از تو هست حتی اگه سالها انکارش کنی.
و جایی که هویت تو هست و به دنیا اومدی و هرگز انکارش نکردی ولی دور از توست .
هردو زیبان، تجربه ی  زندگیشن،  و هرخاطره ای از این دو کشور،  لبخند میارن روی لبش.
اگرچه شاید  فقط این افراد  می‌تونند توضیح بدن که چه چالش‌های بزرگی داره حفظ هویتت و پذیرفتن  معیارهای جامعه ی جدید بدون کمترین آسیب دیدگی .
#feb2021bs 

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 112 تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1401 ساعت: 5:11