والها باهوش تر از بشر

ساخت وبلاگ

امروز درازکش تو بگو له و چسبیده به تخت از پنجره به آسمان سفید و ابری و به مرغ دریایی( کاکایی ) که با نگاه مدام به پایین در جستجوی غذا بود، چشم دوخته ام .

و با خودم زمزمه میکنم: بعد از میلیونها سال چرا وقتی ماهیت بی رحم و چرتی زندگی، برای آدمیان پدیدار شده که چیزی جز این چرخش مسخره ی ویرانگر نیست چطور ادامه دادند .بهتر است بگویم ادامه دادیم ؟!!

حین این فکرها کاکایی چرخ دیگه ای روی باغ زد و مثل هر روز این چند سال برای نانی که شاید پیدا کند به پایین گردن کج کرد با دیدنش شدیدتر درگیر فکر به این چرخه ی گریزناپذیر تولد، خوردن، رشد، جستجوی غذا، راه رفتن تفریح دوباره خوردن ، زائیدن ، راه رفتن بعد مردن شدم

بعد برخاستم چون خاله داشت با ایمو زنگ میزد تا بعد از تلاشی دو روزه با بابا حرف بزنم .

بالاخره بابا تصویرش دیده شد در حالیکه تلاش میکرد با یک دستش پلک تنها چشمش که هنوز یک درصدی نور را می بیند را نگهدارد تا دخترش را ببیند، قلبم مچاله شد . بابا گفت : خیلی وقت است ندیدمت راست میگفت : لعنت به اینترنت .

بعد جاهایی که در سفر رفته بود را توضیح داد که (مح) آبگوشت درست کرده بود و (هد ) زرشک پلو. که شوهر خاله با ویلچر برده اش بغل ضریح و همینطور جمکران .

بعد یکی از ترانه های فیلمفارسی های همیشگی اش را خواند و بقیه دست زدند و گفت : فقط به خاطر شاد شدن فهیمه خواندم . ( زندگی زیر و رو خیلی داره آره والاه، شام بیچاره ها و شب تاره آره والاه)

و من هنوز در این اندیشه ام چه نیروی عجیبی در انسان هست؟!

این میل شدید به بقا ست آیا که ما و همه ی بشریت را مجبور به ادامه میکند؟

به تولد ،به خوردن به جستجوی غذا ، به شکار برای غذا ، به حمله به یکدیگر برای تصاحب زمینی که در نهایت قدرت و ثروتی میدهد که دوباره به کار تهیه غذا می اید ، تا زنده بمانی که بزایی .

برای زنده ماندن و زایش مجدد و داشتن همینها آدمیان بسیج نیکنی سلاح میسازی جنگها راه می اندازی.

احزابها تاسیس میکنی تا به قدرت برسی .

بمبها میسازی خانه و شهر ویران میکنی . از موهومات و ناشناخته ها و ترس بشر از مردن و سرانجام بد یا نوید به زندگی ای سرشار ارامش و غذا ، دین میسازی که قدرت پیدا کنی که دوباره شهرها و مردمان بیشتری را تحت امر بگیری گولشان بزنی تا باز بزایند کار کنند که پولدار شوند تا غذا بخورند تا دیندارتر بشوند تا باز بزایند تا با بی دینان بجنگند خلاصه همینجور زنجیییر وار همه چیز را مهم جلوه می دهند چون میخواهند زنده بمانند بخورند شکار کنند بزایند‌..

متعجبم که چیست این میل که باعث میشودبشریت تا اینجا هی قرنها و هزاران سال خودش را گول بزند و به فکر خودکشی دستجمعی نیفتاده اند؟

شاید والها باهوشترند از بشر

که بارها خودکشی دستجمعی داشته اند شاید هم عاقل تر و شجاعتر

ساسو (sasoo)...
ما را در سایت ساسو (sasoo) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 68 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1402 ساعت: 19:59