از ولچرخی های کله ی صبح اینستا افتادم توی سایت فروش گوشواره ها و گردنبندهای استیل و فلزی و نقره با طرح های ایرانی .
همه شون رو هی آوردم جلو و زوم کردم تا قشنگ رنگها و طرح ها رو تماشا کنم.
طرح های کاشی ، انار، رنگهای سبز و فیروزه ای و زرد و اخرایی و قرمز ...
شکلهای مربع و بیضی و سه ضلعی و دایره .
لبه ی بعضی هاش یه پرنده ی فیروزه ای کوچولو نشسته بود.
به سبد خرید و مورد علاقه ها اضافه شون کردم مخصوصا اون گردن آویز پنجره ای فلزی که یه گوشه اش یه پرنده آروم نشسته بود، گوشه ی بالائیش هم یه ابر فیروزه ای قشنگ .
خودم رو تصور کردم در حالیکه این پرنده و پنجره روی سینه ام آروم گرفتن. بعد با خودم گفتم مبلغش نصف حقوق یک روز کاری شش ساعته ی من هست اول گفتم خب خوبه
بعد یهو تموم خستگی همون شش ساعت کار اومد ریخت توی پاها و کمر و بازوهام. یواش یواش رفتم سمت سبد خرید یه دور دیگه همه شون رو خووب نگاه کردم و بعد دکمه ی ریمو رو زدم .ولی صفحه رو فرستادم تلگرامم برای شاید یک روز و یک سال و یک مناسبت دیگر
ساسو (sasoo)...برچسب : نویسنده : akaghaze-kahi4 بازدید : 68